بررسی تناقضات عرفانـی سنایی بر اساس نظریه زیباییشناسی کروچه
شعر عرفانی حکیم سنایی غزنوی، به عنوان یکی از ستونهای بنیادین ادبیات صوفیانه فارسی، در ژرفترین لایههای خود با پارادوکسها و گزارههای به ظاهر متناقضی آمیخته است که منطق صوری را به چالش میکشند. این پژوهش با هدف بازخوانی این تناقضات به مثابه نقطه اوج قدرت هنری سنایی، از رویکردی توصیفی-تحلیلی و چارچوب نظریه زیباییشناسی «شهود-بیان» کروچه بهره میبرد. بر این اساس، مضامین پارادوکسیکال اصلی مانند تحقیر نفس، عشق، و فنا استخراج و در دو ساحت «شهود» (تجربه عرفانی خام) و «بیان» (صورتبندی هنری آن) در حدیقه الحقیقه سنایی تحلیل شدند. یافتهها نشان میدهد که هنر سنایی در «بیان موفق» و مهار کردن این شهودهای متلاطم در یک فرم هنریِ منسجم و زیبا نهفته است. او با قدرت کلام، محتوای متناقض را در قالبی متقن میریزد و بر آشوب معنایی غلبه میکند. در نتیجه، تناقض در شعر سنایی یک نقص استدلالی نیست، بلکه «ماده خام» هنری است که گواه پیروزی «بیان» بر «شهود» و توانایی شاعر برای تبدیل تضاد به یک ابژه هنری ماندگار و تأثیرگذار است.
پولیس، نیهیلیسم و سرنوشت تراژدی: مطالعهای تحلیلی بر آثار آیسخولوس، سوفکل و اوریپید
تراژدی یونانی به مثابه مهمترین صورت ادبی نمایشی یونان باستان،محصول تلاقی تجربه زیسته شهروندان در قالب تمدن یونان پولیسمحور بوده و همچنین به لحاظ نظری و نظام باورها ریشه در «نیهیلیسم کاسموسانتریک» دارد. تأثیری که در سراسر تاریخ یونان باستان استمرار داشته و دیده میشود. در واقع میتوان گفت با توجه به این که پولیس به عنوان یک ساختار اجتماعی و سیاسی خاص، نقش بسیار اساسی در تمدن یونانی ایفا میکند در شکلگیری و روند تراژدی بسیار مهم بوده است. از سویی دیگر نیهیلیسم کاسموسانتریک نیز، بحران معنا، جبر و بیپناهی انسان در برابر نیروهای طبیعت و خدایان و تقدیری کور را در تراژدی به نمایش میگذارد. تحلیل آثار سه تراژدینویس بزرگ یونان نشان میدهد که نحوهی تفکر و تلقی و تفسیر یونانیان از انسان و مبدأ عالم و جهانبینی غالبی چون کاسموسانتریسم، تأثیر بهسزایی در ظهور و تکوین تراژدی داشته است. جایی که قهرمانان تراژدی میان قانون و اخلاق، فرد و جمع، اراده و جبر، و جستوجوی معنا و تجربه بیمعنایی سرگرداناند. این پژوهش به بررسی تأثیر همزمان دو مؤلفه بنیادین (ساختار سیاسی و اجتماعی پولیس و نیهیلیسم کاسموسانتریک)، بر شکلگیری و تطور تراژدی یونانی با تأکید بر آثار آیسخولوس، سوفکل و اوریپید میپردازد. پژوهش حاضر، با بهرهگیری از رویکرد توصیفی-تحلیلی و مطالعه تطبیقی متون کلاسیک و منابع معاصر، به تبیین و تشریح تأثیر پولیس و تفکر نیهیلیستی و کیهانمحور یونانی بر تراژدی میپردازد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تراژدی یونانی منعکسکننده این باور است که سرنوشت انسان عمیقاً با کاسموس و ظهور سیاسی آن یعنی پولیس در هم آمیخته است. این جهانبینی همچنین تنش بین عامل انسانی و تقدیر کور از پیش تعیین شده در ذیل اراده خدایان را نشان میدهد و به بازنمایی بحرانهای بنیادین هستیشناسانه، اخلاقی سیاسی حاصل از این تنش میپردازد.
حس بینایی و مقولههای آن در زبان فارسی بر اساس زبان شناسی فرهنگی
ابزار تحلیل زبانشناسی فرهنگی، مفهومسازی است که مقولهبندی یکی از آنها میباشد. موضوع این پژوهش بر مقولهبندی حس بینایی در زبان فارسی بر پایه دیدگاه زبانشناسی فرهنگی شریفیان (1391) استوار است. مقولههای حس بینایی در چارچوب مفاهیم مختلفی از جمله تفکر، جهانبینی، آرزو... شکل میگیرند. به نظر وی، برای بررسی مفاهیم مربوط به حسها میتوان از مدل بررسی احساسها استفاده کرد. هدف از این پژوهش نشان دادن مفاهیم مقولههای بهکاررفته در حس بینایی و مفهومسازی متعدد آنهاست. بنابراین، شناسایی و دستیابی به شناخت فرهنگ گویندگان از طریق مقولههای فرهنگی در حس بینایی صورت میگیرد. دادههایی که از چند اثر داستانی به دست آمده است، از نظر شباهت و تفاوت مفهومسازیها مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شناخت فرهنگی مقولههای حس بینایی و مفهومسازیهای آنها حاکی از دامنه گسترده کاربرد آنها در زمینههای علمی و زبان روزمره است. این امر بیانگر آن است که زبان، بازتابی از تجربههای حسی و جهانبینی فرهنگی گویشوران خود است.
بررسی و تحلیل هنجارگریزی در شعر عطار: مطالعه موردی منطقالطیر، الهی نامه، مصیبت نامه و اسرار نامه
این پژوهش، با رویکردی علمی و انتقادی، به تحلیل انواع هنجارگریزیهای موجود در مثنویهای منطقالطیر، الهی نامه، مصیبت نامه و اسرار نامه پرداخته و کمیت و کیفیت کاربرد آنها را بررسی میکند. ادبیات به عنوان یک هنر زبانی، نقش مهمی در جلب توجه مخاطب دارد. هدف از این مطالعه، بررسی هنجارگریزیهای زبانی در مثنویهای عطار نیشابوری میباشد. زبان ادبی با هنجارگریزی از نرمهای معمول زبان شکل میگیرد و این انحرافات زبانی میتوانند به تأثیر بیشتر ادبیات کمک کنند. اگرچه مفهوم هنجارگریزی از مباحث نسبتاً جدید مکتب فرمالیسم است، اما ذات ادبیات همواره با این انحرافات زبانی گره خورده است. در این میان، عطار نیشابوری با بهرهگیری از انواع هنجارگریزیهای معنایی، نحوی و آوایی، توانسته است به برجستهسازی و ادبیت شعر خود دست یابد. هنجارگریزی معنایی شامل خلق تصاویر شعری از تشبیه، استعاره، تشخیص و کنایه است که به کلام شاعر خصلتی شاعرانه میبخشد. همچنین به ضرورت وزن و موسیقی، عطار دست به هنجارگریزی نحوی میزند و برای آشناییزدایی و ایجاد غرابت کلام، از هنجارگریزی آوایی بهره میبرد. استفاده از واژگان کهنه و منسوخ نیز از ویژگیهای بارز شعر اوست. هرچند هنجارگریزی گویشی در شعر او کمرنگ است، اما واژگان لهجه نیشابوری و لهجههای خراسان در شعرش دیده میشود.
عناصر فانتزی جانوری در داستانهای کودکانۀ مردم اصفهان
فانتزی یا داستان تخیلی با دنیای وهمی، خیالی و پدیدههای غیرواقعی سروکار دارد و از جهت تلفیق عناصر تخیل و واقعیت، عادی جلوه دادن غیرممکنها یا چیزهای شگفتانگیزی که از واقعیت به دور هستند، جایگاه ویژهای در ادبیات داستانی دارند. از آنجا که اصفهان بهعنوان یکی از مراکز فرهنگی ایران دارای داستانهای فانتزی بسیاری است، این مقاله بر آن است، با استفاده از منابع کتابخانهای، بهصورت توصیفی- تحلیلی به بررسی عناصر فانتزی جانوری در هشت داستان کودکانۀ مردم اصفهان بپردازد. نتایج این پژوهش بیانگر بررسی انواع شخصیتهای فانتزی جانوری ترکیبی (جانوری و انسانی)، وجود شخصیت کهنالگویی تنها در یک داستان، ترکیب دو نوع شخصیت جادویی و ابداعی در تعدادی از شخصیتهای جانوری، مشترک بودن نوع کنش فراطبیعی در بین شخصیتهای فانتزی جانوری یا کنش طبیعی در بین شخصیتهای واقعی و وجود نماد در بسیاری از شخصیتهای داستانی پژوهش، نشاندهندۀ درونمایههای اخلاقی، تربیتی با محتوای آموزشی یا بنمایههایی با جنبۀ آموزشی، اخلاقی، اجتماعی و... که بهشکلی عملی با کنش شخصیتها این مسأله را القا میکنند؛ بنابراین این جستار علمی گویای آن است که ویژگی برجستۀ کنشهای فانتزی در فراطبیعی یا غیرعادی بودن آنها میباشد. عناصر شخصیت، بنمایه و درونمایۀ پژوهش نیز علاوهبر اینکه موجب نمایان ساختن طرز تفکر یا خلق و خوی شخصیتها به مخاطبین خود یا انتقال دادن پیامهای تربیتی، اخلاقی یا اجتماعی عمیقی به کودکان از طریق شخصیتهای داستانی میشوند، بهگونهای علمی و ارزشمند قابلیت تطبیق بر روی دیگر داستانهای فانتزی جانوری سراسر اصفهان نیز داراست.
تحلیل محتوایی داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی بر اساس گفتمان روانشناختی یونگ
در این پژوهش به تحلیل روانشناختی شخصیت ماهی سیاه کوچولو بر اساس نظریهی فردیت یونگ پرداخته شده است. ماهی سیاه کوچولو بهعنوان شناختهشدهترین اثر ادبی برای نوجوانان بازتابدهندهی راههای رفته و رفتارهای یک نسل است. نسلی که جان بر سر آرمانهای خود نهاد. ساختار داستان، مثل افسانههای کهن مبتنی بر سفر است. ماهی سیاه کوچولو وضع موجود را نمیپذیرد و از جویبار، سفر به سوی دریا را آغاز میکند. این اثر را میتوان نتیجهگیری نویسنده هم دانست. او راه چیرگی بر شرایط ناگوار شرح داده شده در قصههای دیگرش را آگاهی یافتن به علل ریشهای این وضعیت و حرکت کردن برای تغییر آنها میداند. احساس فردیت در ماهی سیاه کوچولو، نه تحمیلی، بلکه خودخواسته است. در حقیقت، آنچه ماهی سیاه کوچولو را به تنهایی و وارد شدن به چرخهی آگاهی میکشاند؛ نه طرد شدن از طرف جامعه، که عدمتحمل برکه و افراد برکه است. روش تحقیق حاضر بهصورت تحلیل محتوا میباشد. گردآوری منابع از طریق رجوع به کتابها، مجلات علمی معتبر، نشریات و جستوجوی اینترنتی بوده است. در بررسی تعلیم و تربیت و با جمعبندی یافتههای پژوهش میتوان چنین نتیجه گرفت که بازتاب مضامین تعلیم و تربیت در این داستان غالباً متأثر از گفتمان چپ و گفتمانهای ملّی و مذهبی رایج و در رویارویی با گفتمان نظام سلطه (گفتمان استبداد) است.
هنر دفاع در شاهنامه فردوسی
شاهنامه فردوسی بهعنوان بزرگترین اثر حماسی زبان فارسی، تنها روایتگر جنگها و پهلوانیها نیست، بلکه اثری فلسفی، اخلاقی و فرهنگی در باب بقای هویت ایرانی است. در این منظومه سترگ، دفاع نه صرفاً بهمعنای مقابله نظامی، بلکه بهعنوان هنری چندبعدی شامل خردورزی، عدالتخواهی، فرهنگآفرینی و معنویت مطرح میشود. بررسی دیباچه و دفترهای نخستین شاهنامه نشان میدهد که دفاع در شکلهای گوناگون طبیعی، مشروع، فناورانه، فرهنگی و اجتماعی بهعنوان بنیان تمدن معرفی شده است. شخصیتهایی چون کیومرث، هوشنگ، طهمورث، جمشید، فریدون، سام، زال، رستم، سیاوش و کیخسرو، هر یک گونهای از هنر دفاع را نمایندگی میکنند؛ از دفاع طبیعی و فناورانه تا دفاع اخلاقی، فرهنگی و قدسی. فردوسی از رهگذر زبان پرقدرت و روایتهای نمادین، دفاع را به عنصری هویتی و جاودانه بدل ساخته و با پاسداری از زبان فارسی، بزرگترین شکل دفاع فرهنگی را رقم زده است. این پژوهش با واکاوی مبانی نظری و متون شاهنامه، دفاع را نه بهعنوان امری صرفاً نظامی، بلکه بهمنزله هنری تمدنی معرفی میکند که درونمایه اصلی روایتهای فردوسی را تشکیل میدهد.
بررسی نقش فضایل اخلاقی در سلوک عرفانی برگرفته از غزلیات شمس
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل نقش فضایل اخلاقی همچون عشق، صبر، تواضع، و توبه در سلوک عرفانی مولانا بر اساس غزلیات شمس میپردازد. مولانا، بهعنوان یکی از برجستهترین عرفای اسلامی، بر اهمیت تزکیه و تهذیب نفس در مسیر دستیابی به معرفت الهی تأکید دارد. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و تحلیل این فضایل اخلاقی و همچنین بررسی رذایل اخلاقی مانند غرور، حرص، و بدگمانی است که از دیدگاه مولانا، موانع جدی در راه تزکیه نفس به شمار میآیند.روش پژوهش کیفی بوده و بر تحلیل محتوای کیفی و ادبی ابیات منتخب از غزلیات شمس مبتنی است. دادههای تحقیق از طریق بررسی منابع معتبر داخلی و خارجی گردآوری و تحلیل شدهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که فضایل اخلاقی، بهعنوان ابزارهای کلیدی تزکیه و تهذیب نفس، انسان را به کمال معنوی و قرب الهی میرسانند. مولانا عشق الهی را مهمترین نیروی محرک برای رهایی از قیودات دنیوی معرفی کرده و صبر و تواضع را بهعنوان ابزاری برای مبارزه با موانع نفسانی بیان میکند. همچنین، رذایل اخلاقی همچون حرص و غرور بهعنوان موانعی جدی در مسیر سلوک عرفانی شناخته شدهاند و مولانا بر ضرورت مقابله با این رذایل تأکید دارد.پژوهش حاضر نشان میدهد که مولانا در غزلیات شمس، فضایل اخلاقی را بهعنوان راهی برای تزکیه نفس و رسیدن به کمال معنوی معرفی میکند. عشق، صبر، تواضع، و توبه از ارکان اساسی در سلوک عرفانی او هستند. از سوی دیگر، مبارزه با رذایل اخلاقی برای رسیدن به حقیقت الهی ضروری است. پیشنهاد میشود که پژوهشهای بیشتری در زمینه تأثیر فضایل اخلاقی مولانا بر زندگی روزمره و اجتماعی انجام گیرد.
دربارهی مجله
نشریه گنجینه زبان و ادبیات فارسی یک نشریه دسترسی آزاد و معتبر است که به مطالعه، حفظ و پیشبرد زبان و ادبیات فارسی اختصاص دارد. این نشریه بهعنوان بستری ارزشمند برای پژوهشگران و صاحبنظران در حوزه زبان و ادبیات فارسی، طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با این حوزه را پوشش میدهد؛ از ادبیات کلاسیک و کهن گرفته تا ادبیات معاصر و مطالعات زبانشناختی. این نشریه با پایبندی به استانداردهای علمی سختگیرانه، از فرآیند داوری دوسو ناشناس بهره میبرد که بیطرفی و بالاترین سطح اعتبار علمی را در انتخاب مقالات تضمین میکند. گنجینه زبان و ادبیات فارسی پذیرای انواع مقالات پژوهشی اصیل، مقالات تحلیلی، نقدها و مطالعات تفسیرگرایانه است و دیدگاههای بینرشتهای و بینالمللی را برای غنای بیشتر حوزه مطالعات فارسی تشویق میکند.
شماره کنونی
