تحلیل کارکردهای ارتباطات غیر کلامی در شعر شاملو
ارتباطات غیر کلامی یا زبان بدن یکی از ابزارهای مهمی است که هر گفتمانی برای ساختن پیامهای بصری خود به صورت خوداگاه و ناخوداگاه از آن بهره میبرد. در شعر و متون ادبی به دلیل عدم امکان انتقال صحیح، کامل و بینقص مفاهیم و عواطف نهفته در وجود شاعر به سبب تنگنای وزن و قافیه، فقر واژگانی و نداشتن برابرهای مناسب مفهومی از جمله برابرهایی در ازای بیان هیجانات، و احساساتی نظیر خشم، ترس، شادی، غم و... شاعر ناگزیر به استفاده از زبان دیگری به نام زبان بدن یا ارتباطات غیرکلامی میشود که از قضا بسیار صادقتر و گویاتر از زبان گفتاری و بیان شفاهی عمل میکند. پژوهش حاضر با هدف تاکید بر اهمیت ارتباطات غیرکلامی در متون ادبی و به منظور ارائه مدلی عملی کارکردهای ارتباطات غیر کلامی در شعر شاملو را به روش توصیفی تحلیلی واکاوی، استخراج و گزارش نموده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد با وجود حضور همه انواع کارکردهای ششگانه در شعر شاملو که گاه برای تأیید و تکمیل معانی به کار رفته و گاه برای نقض ارتباطات کلامی به کار رفته است کارکرد جانشینی و کارکرد متعارض در شعر شاملو بیشتر خود را نشان میدهد.
مقایسه مؤلفههای حماسههای نوین با حماسههای کهن در ادبیات فارسی (با تأکید بر عنصر اسطوره)
شعر نو حماسی از جمله جریانهای عمدۀ شعر معاصر است که ویژگیهای حماسی آن متناسب با شرایط تاریخی دگرگون شده است. احمد شاملو، اخوان ثالث، سیاوش کسرایی و شفیعی کدکنی از درخشانترین چهرههای این جریان هستند که ویژگیهای حماسی شعرشان چشمگیرتر از دیگر شاعران معاصر است. در این پژوهش برای توصیف دگرگونی حماسه، متناسب با نیازهای بیانی تازه، ویژگیهای حماسی شعر شاعران مذکور به همراه برجستهترین شاعران انقلاب مانند نصرالله مردانی، حمید سبزواری و موسوی گرمارودی به سه دسته تقسیم شده است: ویژگیهای محتوایی، ویژگیهای زبانی (گزینش کلمات و ترکیبات متناسب با درونمایۀ حماسی، کهنگی ترکیبات و ساختارهای نحوی) و ویژگیهای ادبی (فضاسازیهای حماسی، اغراق، وزن و موسیقی باشکوه حماسی). تحقیق حاضر از نوع تحقیقات نظری و کیفی میباشد که بهترین روش با توجه به موضوع تحقیق و اهداف آن، روش کیفی – تحلیلی است. در این روش جهت کسب اطلاعات از شیوۀ فیشبرداری از منابع موجود در کتابخانهها استفاده شده و جهت نتیجهگیری یا استنتاج، از روش تحلیل مفاهیم و متن استفاده شده است. در اغلب شاعران معاصر (بویژه قبل از انقلاب) دلباختگی به ایران، آنها را بسوی دوران با شکوه و عظمت ایران باستان سوق میدهد و سبب میگردد هر عنصری که با وطن پیوند داشته باشد در اشعارشان تجلی یابد. عناصر حماسی، اساطیری، آیینی و حتی موجودات وهمی و ابزار حماسی گاه با خشم و خروش متعصبانه ـ بیشتر در شعر اخوان - و گاه با نگاهی امیدوارانه و منطقی ـ در شعر سیاوش کسرایی - و گاه بگونۀ مسالمتآمیز در کنار عناصر اسلامی ـ در شعر شفیعیکدکنی ـ و گاه با زبان نازش و افتخار - در اشعار طبری نیمایوشیج - حضور مییابد. بطور کلی از تحلیل دادهها میتوان به این نتیجه رسید که شباهتها و تفاوتهایی از منظر ساخت و محتوا در حماسۀ کهن فردوسی و حماسۀ نو وجود دارد. از منظر زبانی استفاده از کلمات حماسی در هر دو نوع حماسه وجود دارد؛ همچنین از منظر ادبی استفاده از اوزان مشترک و موسیقی درونی و بیرونی، اغراق و عاطفۀ حماسی در هر دو نوع حماسه دیده میشود. از منظر محتوایی نیز میهنپرستی و دفاع از میهن از وجوه مشترک هر دو نوع حماسه میباشد. تفاوت فاحش میان حماسۀ کهن و نو، ارتباط محتوایی حماسۀ نو با مسائل اجتماعی و سیاسی است؛ امری که در حماسۀ کهن کمتر اهمیت داشته است.
تحلیل روایت در داستانهای کوتاه صادق هدایت با رویکردی به روانکاوی فرویدی
مقاله حاضر به تحلیل روایت در داستانهای کوتاه صادق هدایت با رویکردی روانکاوانه و بر اساس نظریه فروید پرداخته است. در این پژوهش، آثار هدایت بهویژه داستانهایی چون «سه قطره خون»، «زنده به گور» و «داش آکل» از منظر مفاهیم روانشناختی فروید مانند ناخودآگاه، سرکوب، عقده ادیپ و رؤیا تحلیل شدهاند. این تحلیلها بهویژه بر تأثیر ناخودآگاه در شخصیتپردازی و ساختار روایی داستانها تمرکز دارند. یافتههای پژوهش نشان میدهند که هدایت در آثار خود با استفاده از نمادها و تمثیلهایی چون خون، مرگ، سایه و آینه، بهطور غیرمستقیم به لایههای پنهان ذهن شخصیتها و نویسنده اشاره کرده است. این نمادها و تصاویر بازتابدهنده تعارضات روانی، سرکوبها و اضطرابهای درونی شخصیتها هستند که تحت تأثیر ناخودآگاه قرار دارند. علاوه بر این، مقاله تلاش کرده است تا نشان دهد چگونه نظریه روانکاوی فرویدی میتواند به تحلیل عمیقتری از آثار هدایت و همچنین شناخت بهتر از تعاملات روانشناختی در ادبیات فارسی کمک کند. در نهایت، مقاله پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی در این زمینه ارائه میدهد که میتوانند به گسترش بیشتر تحلیلهای روانشناختی در نقد ادبیات معاصر فارسی منجر شوند.
بازخوانی ساختار بلاغی و مفاهیم گفتمان زنانه در اشعار معاصر ایران با تاکید بر آثار شاعران زن
در این مقاله، ساختار بلاغی و گفتمان زنانه در اشعار معاصر ایران با تأکید بر آثار شاعران زن مورد تحلیل قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نحوه بازنمایی هویت زنانه و تجربیات اجتماعی زنان در شعر معاصر از طریق استفاده از تکنیکهای بلاغی و گفتمانی است. این تحقیق با تحلیل اشعار برجسته شاعرانی مانند فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی و دیگر شاعران زن معاصر، به مطالعه ساختارهای بلاغی همچون استعارهها، تکرار، و تصاویر حسی پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهد که شاعران زن با استفاده از این تکنیکها، بهطور مؤثر به بیان مشکلات اجتماعی، نابرابریهای جنسیتی و هویت زنانه پرداختهاند. همچنین، این مقاله به بررسی تأثیر گفتمان زنانه بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی معاصر ایران پرداخته و نقش آن را در تحول ادبیات معاصر ایران مورد تحلیل قرار داده است. در نهایت، پژوهش به این نتیجه میرسد که گفتمان زنانه بهطور مؤثر در شعر معاصر ایران حضور داشته و با استفاده از زبان و بلاغت خاص، به بازنمایی تجربههای زنانه پرداخته است.
تحلیل ساختار بلاغی مفاهیم عدالت اجتماعی در متون ادبی فارسی با تاکید بر آثار ناصرخسرو
مفهوم عدالت اجتماعی یکی از مسائل بنیادین در متون ادبی فارسی است که در بسیاری از آثار شاعران برجسته از جمله ناصرخسرو، بهطور مؤثر بیان شده است. این مقاله به تحلیل ساختار بلاغی مفاهیم عدالت اجتماعی در آثار ناصرخسرو با استفاده از روشهای بلاغی کلاسیک و معاصر پرداخته است. هدف این پژوهش، بررسی نحوه بهکارگیری ابزارهای بلاغی همچون استعاره، تشبیه، تقابل و کنایه در تبیین مفاهیم عدالت اجتماعی در اشعار ناصرخسرو است. نتایج این تحقیق نشان میدهند که ناصرخسرو با استفاده از این ابزارهای زبانی بهطور مؤثر مفاهیم پیچیده اجتماعی و اخلاقی را بهویژه عدالت، ظلم و فساد به مخاطب منتقل کرده است. همچنین، با توجه به شرایط تاریخی و اجتماعی دوران ناصرخسرو، این مفاهیم بهطور خاص به نقد بیعدالتیهای اجتماعی و ترویج نظم و عدالت در جامعه پرداختهاند. این پژوهش همچنین بر اهمیت استفاده از زبان و بلاغت در تأثیرگذاری بر ذهن و احساسات مخاطبان تأکید دارد و نشان میدهد که ناصرخسرو بهعنوان شاعری اصلاحگرا از ابزارهای بلاغی برای برقراری عدالت اجتماعی بهره برده است. نتایج این مقاله، همچنین حاکی از آن است که ناصرخسرو با استفاده از تصاویری چون «درخت عدل» و «راه نور»، مفاهیم عدالت اجتماعی را بهشکلی ملموس و هنری بیان کرده است.
تحلیل روایت در داستانهای فولکلور ایرانی با استفاده از نظریه روایتشناسی مدرن
این مقاله به تحلیل روایت در داستانهای فولکلور ایرانی با استفاده از نظریههای مدرن روایتشناسی پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ساختارهای روایی، زمان، دیدگاه، شخصیتها و دیگر مفاهیم کلیدی در این داستانها بهمنظور درک عمیقتر از ویژگیهای ساختاری و معنایی آنها است. برای این منظور، از نظریههای برجسته روایتشناسی مدرن همچون ژرار ژنت، تزوتان تودوروف، رولان بارت و میخائیل باختین استفاده شده است. یافتهها نشان میدهند که داستانهای فولکلور ایرانی دارای ساختارهای پیچیده و غیرخطی زمانی هستند که با استفاده از تکنیکهایی مانند فلاشبک و پیشآگاهی، به شیوهای متفاوت از روایتهای خطی عمل میکنند. همچنین، تغییرات کانونروایی در این داستانها نشاندهنده چندگانگی دیدگاهها و پیچیدگیهای اجتماعی و فرهنگی است. شخصیتها نیز در این داستانها معمولاً نقشهای ثابت و مشخصی دارند که در تضاد با مخالفان و مشکلات مختلف در پیشبرد داستان قرار میگیرند. تحلیل محتوا نشان میدهد که این داستانها علاوه بر انتقال پیامهای اخلاقی و اجتماعی، بهویژه در زمینههایی مانند وفاداری، شجاعت و عدالت، بهعنوان ابزاری برای آموزش و انتقال مفاهیم فرهنگی عمل میکنند. در نهایت، این مقاله پیشنهاد میکند که پژوهشهای آینده به مقایسه روایتهای فولکلور ایرانی با سایر فرهنگها بپردازند و تأکید بیشتری بر تحلیل شخصیتهای منفی در این داستانها داشته باشند.
تحلیل گفتمان انتقادی زبان قدرت و نفوذ در متون ادبی دوران مشروطه با تاکید بر اشعار عارف قزوینی و میرزاده عشقی
این مقاله به تحلیل گفتمان انتقادی زبان قدرت و نفوذ در اشعار عارف قزوینی و میرزاده عشقی، دو شاعر برجسته دوران مشروطه، پرداخته است. در این تحقیق، به بررسی استفاده این دو شاعر از زبان و گفتمان در نقد استبداد و سلطه حاکمان پرداخته شده و شیوههای زبانی و بلاغی آنان تحلیل شده است. عارف قزوینی با استفاده از زبان عاطفی و استعاری در اشعار خود، مفاهیم آزادیخواهی و مقاومت را برجسته کرده و با استعارههایی چون "طلسم استبداد" و "زنجیر"، سلطه حاکم را نقد کرده است. در مقابل، میرزاده عشقی با بهرهگیری از طنز و هجو، ساختارهای فاسد حکومت را به چالش کشیده و بهطور غیرمستقیم قدرت را تضعیف کرده است. تحلیل تطبیقی این دو شاعر نشان میدهد که هر یک از آنها از زبان به شیوهای متفاوت برای تقویت گفتمان مقاومت و نقد قدرت استفاده کردهاند. در نهایت، این تحقیق نشان میدهد که زبان در اشعار این دو شاعر بهعنوان ابزاری برای تضعیف ساختارهای قدرت و بازتعریف مفاهیم آزادی، عدالت و حقوق بشر عمل کرده است. این مقاله همچنین به همخوانی نتایج با نظریات گفتمانی در تحلیل زبان قدرت و نفوذ پرداخته و تأثیر زبان در تحولات اجتماعی و سیاسی دوران مشروطه را مورد بررسی قرار میدهد.
تحلیل گفتمان قدرت و زبان در متون تاریخی و ادبی قرن پنجم هجری با نگاهی به تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران
این مقاله به تحلیل گفتمان قدرت و زبان در متون تاریخی و ادبی قرن پنجم هجری پرداخته است و نقش زبان را در بازنمایی قدرت و تأثیر آن بر تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوران مورد بررسی قرار میدهد. پژوهش حاضر بر اساس نظریات تحلیل گفتمان انتقادی و با بهرهگیری از دیدگاههای میشل فوکو و نورمن فرکلاف، به بررسی چگونگی استفاده از زبان برای مشروعیتبخشی به قدرتهای حاکم و همچنین چگونگی بازتاب تحولات اجتماعی و سیاسی از طریق زبان در این متون میپردازد. در این تحقیق، نمونههایی از متون تاریخی مانند تاریخ بیهقی و تاریخ یمینی و اشعار شاعران بزرگی همچون فرخی سیستانی و عنصری مورد تحلیل قرار گرفتهاند. نتایج این پژوهش نشان میدهند که زبان در این متون نه تنها ابزاری برای بازنمایی تاریخ و وقایع، بلکه وسیلهای برای بازتولید و تثبیت قدرت بوده است. این گفتمانها بهویژه از طریق انتخاب واژگان و عبارات خاص، قدرتهای سیاسی را مشروعیت بخشیده و یا آنها را به چالش کشیدهاند. در نهایت، این مقاله با توجه به محدودیتهای پژوهش حاضر، پیشنهاداتی برای تحقیقات آینده ارائه میدهد تا با بررسی متون بیشتر و گستردهتر، به درک جامعتری از نقش زبان در بازنمایی قدرت در تاریخ اسلام دست یابیم.
دربارهی مجله
نشریه گنجینه زبان و ادبیات فارسی یک نشریه دسترسی آزاد و معتبر است که به مطالعه، حفظ و پیشبرد زبان و ادبیات فارسی اختصاص دارد. این نشریه بهعنوان بستری ارزشمند برای پژوهشگران و صاحبنظران در حوزه زبان و ادبیات فارسی، طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با این حوزه را پوشش میدهد؛ از ادبیات کلاسیک و کهن گرفته تا ادبیات معاصر و مطالعات زبانشناختی. این نشریه با پایبندی به استانداردهای علمی سختگیرانه، از فرآیند داوری دوسو ناشناس بهره میبرد که بیطرفی و بالاترین سطح اعتبار علمی را در انتخاب مقالات تضمین میکند. گنجینه زبان و ادبیات فارسی پذیرای انواع مقالات پژوهشی اصیل، مقالات تحلیلی، نقدها و مطالعات تفسیرگرایانه است و دیدگاههای بینرشتهای و بینالمللی را برای غنای بیشتر حوزه مطالعات فارسی تشویق میکند.
شماره کنونی
مقالات
-
تحلیل زبانشناختی طنز در آثار عبید زاکانی و مقایسه آن با طنز مدرن در نوشتههای صادق هدایت
سیده زهرا احمدیان ; مهدی فرجی *43-59 -
نقش زبان در روایتپردازی داستانهای هزار و یک شب: تحلیل ساختار و تاثیر بر ادبیات فارسی و جهانی
لیلا نوروزی ; علیاکبر رستگار * ; فاطمه ساداتپور60-71