بررسی تأثیر فلسفه عرفانی بر شعرهای علی موسوی گرمارودی: واکاوی دلالتهای هستیشناختی و معرفتی
کلمات کلیدی:
فلسفه عرفانی, هستیشناسی, معرفتشناسی, فنا, عشق الهی, وحدت وجود, نور, علی موسوی گرمارودی, شعر فارسیچکیده
این مقاله به بررسی تأثیرات عمیق فلسفه عرفانی بر اشعار علی موسوی گرمارودی و تحلیل دلالتهای هستیشناختی و معرفتی موجود در آثار او میپردازد. گرمارودی با استفاده از مفاهیمی همچون فنا، نور، وحدت وجود و عشق الهی، اشعاری خلق کرده که علاوه بر زیبایی زبانی، حاوی عمق معنایی و پیامی عرفانی است. وی با الهام از آموزههای عرفای اسلامی مانند ابنعربی، سهروردی و ملاصدرا، اشعار خود را به ابزاری برای بیان تجربههای معنوی و تأملات فلسفی تبدیل کرده و توانسته است به زبان استعاری و نمادین، مفاهیم پیچیدهای از جایگاه انسان در نظام هستی و رابطه او با خداوند را بازگو کند. این مقاله با بهرهگیری از روش تحلیل محتوای کیفی، اشعار گرمارودی را از منظر هستیشناختی و معرفتی مورد بررسی قرار داده و به تبیین نقش فلسفه عرفانی در عمق بخشیدن به اندیشههای او پرداخته است. یافتهها نشان میدهند که اشعار گرمارودی تنها به عنوان یک اثر ادبی مورد توجه نیستند، بلکه بستری برای تجربه شهودی و معنوی نیز فراهم میآورند. از طریق دلالتهای معرفتی و هستیشناختی، گرمارودی درک عمیقتری از معنای زندگی و تجربه معنوی به مخاطب ارائه میدهد و او را به سوی تأملات فلسفی و عرفانی سوق میدهد. این پژوهش میتواند مبنایی برای مطالعات آینده در حوزه تطبیق شعر و فلسفه عرفانی و تحلیل نمادها و مفاهیم فلسفی در ادبیات فارسی فراهم آورد.