بررسی تجلی رمانتیسم در شعر حمیدی شیرازی و مهرداد اوستا
رمانتیسم مکتب ادبی است که پس از کلاسیسم در اروپا رایج شد. این سبک در پی گرایش ادبا به جامعه پایینتر از اشراف که در سبک کلاسیک رایج بود پدید آمد و گرایش به احساسات را به دنیای ادبیات وارد ساخت. این سبک که بیشتر در رمان نویسی کاربرد داشت در شعر نیز قابل بررسی است و شامل عناصری است که مربوط به تغزل، احساس فردی و جمعی، عشق به فرد و جامعه و نوستالژی و غمخوارگی است که در گذشته نیز در اشعار پارسی گویان وجود داشت. در این پژوهش مولفههای رمانتیسم در اشعار حمیدی شیرازی و مهرداد اوستا بررسی و مقایسه شده و نتیجه این است که حمیدی شیرازی در شعر خود بیشتر از مضامین رمانتیک استفاده نموده و شعر وی بیشتر متمایل به افکار گذشته و معشوقههای خیالی سبک عراقی است و مسایل اجتماعی کمتر در شعر او نمود یافته است؛ اما مهرداد اوستا گرایش جمعی بیشتری دارد. اوستا در اشعار ابتدایی خود بیشتر مضامین رمانتیسم فردی را که شامل وصف طبیعت و توصیف معشوق و غم و اندوه است به کار برده ولی در اشعار بعدی به ویژه پس از انقلاب شعر وی جنبههای رمانتیک کمتری دارد و بیشتر به عناصر انقلابی و عشق معنوی پرداخته است که رمانتیسم اجتماعی او را تقویت کرده است. در اشعار هر دو شاعر به مولفههایی چون: عشق غم و اندوه نوستالژی، ناامیدی، فقر مادی و فرهنگی، پرداخته شده است.
بررسی استعارههای مفهومی در مثنوی لیلی و مجنون در «افعال» و «اشیاء» بر اساس نظریه آمیزه مفهومی
استعاره از دیدگاههای مختلف ادبی، زبانشناختی، زیباییشناختی و روانشناختی مورد مطالعه قرار گرفته و پژوهش¬های مختلفی در طول قرنها بوده است. در این راستا نظریه استعاره مفهومی یکی از نظریه¬هایی است با نگاهی جدید به استعاره توسط فوکونیه و ترنر (1998-2002) در قالب انواع فصاهای دهنی شامل دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته مطرح گردیده است. هدف این پژوهش، بررسی استعارههای مفهومی در مثنوی لیلی و مجنون در «افعال» و «اشیاء» بر اساس نظریه آمیزه مفهومی توسط فوکونیه و ترنر (1998-2002) است. در پژوهش حاضر، فضاهای ذهنی هر استعاره بررسی شده تا مشخص شود در هر استعاره در ساخت فضاهای ذهنی از چه حوزههای مفهومی استفاده شده است. سپس، معنیدار بودن و یا معنیدار نبودن این حوزههای مفهومی با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد حوزههای استفاده شده در استعارههای مثنوی لیلی و مجنون را میتوان در دو گروه دستهبندی کرد که عبارتند از: «افعال» و «اشیاء». هنگام ساخت استعارهها، این حوزههای مفهومی در یک فضای دروندادی قرار گرفته و همراه با فضای دروندادی دیگری که هدف شاعر محسوب میشود، به فضای آمیخته فرافکنی شده و استعاره را میسازند. آنگونه که نتایج این پژوهش نشان میدهد، تمام استعارههای مثنوی لیلی و مجنون را میتوان بر اساس حوزههای مفهومی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریة آمیزة مفهومی نقش دارند، مورد بررسی قرار داد.
بررسی تطبیقی وحدت شهود و وحدت وجود در جامجم اوحدی، گلشن راز شبستری و اسرارالشهود اسیری لاهیجی
از مباحث اصلی در سیر تحول زبان و اندیشه عرفان اسلامی، دیدگاه شهودی و وجودی عارفان اسلامی است که بهطور گسترده در آثار عارفان و صوفیان مورد توجه قرار گرفتهاند. از نظر متصوفه، وحدت شهود، ادراک توحید الهی و اثبات آن است. در این دیدگاه، توحید الهی تنها از طریق کشف و شهود سالک اثبات میشود. پیروان وحدت شهود، ذات حق تعالی را مبرا از هر مثل و مانند میدانند، در نگاهی دیگر متابعان وحدت وجود، جز وجود که عینیت با ذات الهی دارد، چیزی را واقعی و حقیقی نمیدانند. اوحدالدین مراغهای عارف اواخر قرن هفتم و اوائل قرن هشتم است. وی در منظومۀ جام جم به ویژگیهای انسان پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی منظر شهودی اوحدی مراغهای در مطابقت با دیدگاه وجودی شیخ محمود شبستری در منظومه گلشن راز و اسیری لاهیجی در منظومه اسرارالشهود است که به شیوه توصیفی - تحلیلی صورت میپذیرد. اوحدی مراغهای بر"وحدت شهود" تأکید دارد که در آن سالک از طریق کشف و شهود، به فناء در حقیقت واحد میرسد. در مقابل، شبستری و اسیری لاهیجی در آثار خود به "وحدت وجود" پرداختهاند و معتقدند که تمام موجودات تجلیات یک حقیقت واحد، یعنی خداوند، هستند. این تحقیق بیانگر آن است که در آثار این عارفان، تأکید بر یگانگی حقیقت و تجلیات الهی و نفی دوگانگیهای موجود در عالم هستی وجود دارد.
نقد فرمالیستی اشعار کیومرث منشی زاده و علی باباچاهی بر مبنای الگوی جفری لیچ
یکی از گونههای بدیع در زمینه نقد متون ادبی، که ریشه در زبانشناسی جدید دارد نقد بر مبنای فرمالیستی است که به تحلیل و بررسی آثار ادبی و ویژگیهای برجسته اثر یک ادیب میپردازد، و ارزشهای زیباییشناسانه و هنری آن آثار را با توجه به شکل زبانی کشف و ضبط مینماید. به بیانی دیگر، مهمترین حوزة كاری منتقدانِ فرمالیست، پرداختن به صورت و ساخت یـا جنبـههـای روبنایی یك اثر ادبی است. نظریهپردازان فرمالیسم معتقدند که چگونگی کاربست زبان توسط یک شاعر یا ادیب ، بـا نـوعِ بـهكارگیری آن از سوی دیگران متفاوت اسـت. کیومرث منشیزاده و علی باباچاهی، از جملة شاعران معاصر هستند كـه زبـان ادبـی را بـه شـكلی متفـاوت از دیگران بهكار میگیـرند .هر دوی آنها در مجموعة اشعار خود از فرمالیسم به گونهای زیبا در جهت شکل و فرم اشعار خویش بهره بردهاند. لذا پژوهش حاضر سعی کرده است تا با شیوة توصیفی – تحلیلی و بر مبنای فرمالیستی و با توجه به رویکرد هنجارشکنی جفری لیچ، به بررسی و تحلیل اشعار این دو شاعر بپردازد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر دو شاعر به شیوههای مختلفی سعی در هر چه بیشتر ادبیکردن و برجسته کردن اشعار خود و در نتیجه جلب توجه خواننده داشتند، از انتخاب عنوانهای تازه و بهکار بردن تعابیر ناب و جدید گرفته تا استفاده از هنجارگریزیهای معنایی، واژگانی، سبکی، آوایی، دستوری و گویشی میتوان به تأثیرگذاری بینقص فرمالیسم در اشعار آنها پیبرد.
جستار در سرچشمههای تفکر شاعرانه سهروردی بر اساس متون رمزی اشراقی کهن
سهروردی، همچون دانایان ایران باستان، برای بیان ظرایف حکمت ذوقی اشراق، شعر و داستانهای رمزی را برمیگزیند. او به روشنی بیان میکند که طرح احیای اندیشه دانایان ایران باستان را در انداخته است. این اندیشمند از شیوه نوشتار اقناعی بهره میجوید و با آفرینش داستانهای رمزی، آموزههای خویش را در قالب هنر ادبی صورت میبخشد و امر واقعی را مینمایاند. تلاش جستار حاضر بر پاسخ به این پرسش بنیادین بوده است: نسبت داستانهای رمزی حکمت اشراق با تفکر دانایان ایران باستان و نیز نقش این دانایان در آفرینش شعر و اثر هنری چیست؟ بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، متنهای اشراقی از دو دیدگاهِ فلسفه هنر شعر قابل بررسیاند: نخست، از نظر صورت و سبک نوشتار، که اصلیترین عنصر شعر یعنی عناصر خیالی را ارائه میدهد؛ افزون بر این، از نظر محتوا و معنا و عناصر درونی که با عنصر اصلی تفکر اشراقی یعنی شعور، اندیشه و نور شناخت همریشهاند. سهروردی در داستانهای رمزی نقشه راهِ پیوند به عالم خیال و دریافت دانش حضوری را طراحی میکند و در جریان پرسش و پاسخ با عقل راهنما، راه دریافت نور اشراق را پیش روی سالک مینهد. از این رو، با جستجو در عالم خیال و عناصر خیالی داستانهای سهروردی و مقایسه تطبیقی با کهنالگوهای متون اشراقی کهن، میتوان به فهم بهتر هنر ادبی اشراقی نزدیکتر شد.
بررسی و تحلیل ایماژهای فلسفی (خیامی، اپیکوریک و هرمتیک) در شعر اوکتاویو پاز
اوکتاویو پاز، هنرمند و شاعر مکزیکی، منتقد سیاسی – اجتماعی و خالق آثاری هنری – ادبی بود که به شیوه و سبک مکتب فرا واقع گرایی (سوررئالیست) نگاشته شده است، مایگان شعر و زمینهی موضوعی آثار ادبی او مباحث فلسفی و اساطیری بود که به ظن قوی در آسیا به ویژه در هند به عنوان ذخیرهی فرهنگی اندوخت. این پژوهش به بررسی و تحلیل تصاویر شعرهای منثور پاز پرداخته است تا در میان مشابهتهای فلسفی و بنمایههای اسطورهای آن با نظریات فلسفهی خیام ایرانی، اپیکور یونانی و هرمس؛ زیبایی و جمالشناسی شعر سرشار از ایماژ وی را دریابد. این پژوهش که به مقابله و مقایسهی تصاویر بنمایههای فلسفی این سه فیلسوف با شعرهای پاز پرداخته؛ دریافته است که نگاه پاز به مسالهی عنصر زمانی؛ بسیار همانند با نظر فیلسوفان یاد شده بوده است. پیام تصاویر پاز مهم دانستن و بهرهبرداری آنی و سودمند از عنصر زمان با رویکرد شادی گرایانه و اندوه گریز، گریز از زمان تقویمی روزمره و تلاش برای دستیابی به زمان ابدی و آرمانشهر شعری بهشتسان؛ مایهی مشترک نظر پاز با فیلسوفان یاد شده بوده است. تصاویر و ایماژهایی که شعر پاز را در خور تحسین کرده است، تماتیکز اسطورهای، عرفانی هرمسی و فلسفی دارند. تصاویر پاز از نوع سوررئالیستی و به خلاف سنت بلاغی کلاسیک، تصاویری انتزاعی و از جنس حلول شاعر در تصویر بوده است. این پژوهش به روش توصیفی – تحلیلی با رویکرد تاویلی و هرمنوتیکی و نوع مقایسهای به انجام رسیده و شیوهی نگارش آن کتابخانهای و ابزار فیشبرداری بوده است.
بررسی عناصر داستان و تطبیق حکایتهای گلستان سعدی با بازنویسی آن در ادبیات کودک و نوجوان
گلستان سعدی از متون کهن فارسی است که به دلیل محتوای والای آموزشی و فرهنگی و زبان شیوا مورد توجه بازنویسان و باز آفرینان قرار گرفته است. بازنویسان و بازآفرینان باید درون مایههای مناسب برای این ردههای سنی را از میان داستانهای متعدد متون کهن برای اثر خود برگزینند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانهای به بررسی عناصر داستانهای بازنوشتهی این نویسنده حکایت شفا یافتن پادشاهی از مرضی هایل» حکایت 22 در باب اول گلستان سعدی برای کودکان و مقایسه آنها با متن اصلی میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد در چارچوب کلی اثر تغییر محسوسی صورت نگرفته اما پیرنگ بازنوشتهها گستردهتر از متن اصلی شده است. توصیف عملکرد و ظاهر شخصیتها افزایش گفت و گوها و در نمونههایی واگویههای درونی، از شگردهای بازنویس برای جذابتر کردن داستان است. لحن گفت و گوها از صورت ادبی و شاعرانه به لحنی ساده و تا حدودی متناسب با شخصیتها تغییر کرده است. نویسندگان در نام گذاری اشخاص ابتکاری نداشته و از اسامی عام به کار رفته در متن اصلی استفاده کردهاند. زبان در متن بازنوشته ساده و رسمی است؛ اما گاهی واژههای دشوار، جملات طولانی، حذفهای نادرست و استفاده زیاد از حرف ربط «و» بین جملات، به سادگی و روانی متن آسیب رسانده است. با آنکه بازنویس در پرداخت اثر گاهی به موفقیتهایی دست یافته است اما نیاز است که بازنوشتههای خود را به ظرافتها و شگردهای هنری سعدی بیشتر نزدیک کند.
تبیین آزادی در ادبیات «محمدرضا سنگری» بر اساس آرای نوصداریی
تحلیل ارتباط میان ادبیات محمد رضا سنگری و فلسفه نو صدرایی، به ویژه در مفهوم آزادی، نشان میدهد که این دو حوزه، به شکلی عمیق به هم پیوند خوردهاند. سنگری با بهرهگیری از زبانی شاعرانه و عاطفی، مفاهیم پیچیده فلسفی را به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم ترجمه کرده است. این رویکرد، باعث شده تا فلسفه از انحصار نخبگان خارج شده و به دایرهی توجه عموم مردم وارد شود. از سوی دیگر، مفاهیم آزادی در اشعار سنگری و فلسفه نو صدرایی، ریشه در یکدیگر دارند. هر دو بر وحدت وجود، حرکت به سوی کمال، نقش عشق و شناخت در زندگی انسان و مبارزه با ظلم و ستم تأکید دارند. سنگری با استفاده از تجربیات شخصی خود، مفاهیم فلسفی را به زندگی روزمره مردم مرتبط کرده و باعث شده است تا مخاطب به صورت عملیتر با این مفاهیم درگیر شود. به طور خلاصه، ادبیات سنگری نقشهای متعددی در گسترش فرهنگ فلسفی ایفا کرده است. این ادبیات با دموکراتیزه کردن فلسفه، برقراری ارتباط عاطفی با مخاطب، الگوسازی برای نسل جوان، ترویج ارزشهای انسانی و تقویت روحیه پرسشگری و انتقادی، به فلسفه یک وجهه محبوب و مردمی بخشیده است. در نتیجه، میتوان گفت که ادبیات سنگری، به عنوان یک پل ارتباطی میان فلسفه و ادبیات، به تبیین و گسترش مفهوم آزادی در فلسفه نو صدرایی کمک شایانی کرده است. در کل، این تحلیل نشان میدهد که ادبیات سنگری نه تنها یک اثر ادبی است، بلکه یک ابزار قدرتمند برای ترویج فلسفه و ارزشهای انسانی است. با مطالعه آثار سنگری، میتوان به درک عمیقتری از مفاهیم فلسفی، از جمله مفهوم آزادی، دست یافت.
دربارهی مجله
نشریه گنجینه زبان و ادبیات فارسی یک نشریه دسترسی آزاد و معتبر است که به مطالعه، حفظ و پیشبرد زبان و ادبیات فارسی اختصاص دارد. این نشریه بهعنوان بستری ارزشمند برای پژوهشگران و صاحبنظران در حوزه زبان و ادبیات فارسی، طیف گستردهای از موضوعات مرتبط با این حوزه را پوشش میدهد؛ از ادبیات کلاسیک و کهن گرفته تا ادبیات معاصر و مطالعات زبانشناختی. این نشریه با پایبندی به استانداردهای علمی سختگیرانه، از فرآیند داوری دوسو ناشناس بهره میبرد که بیطرفی و بالاترین سطح اعتبار علمی را در انتخاب مقالات تضمین میکند. گنجینه زبان و ادبیات فارسی پذیرای انواع مقالات پژوهشی اصیل، مقالات تحلیلی، نقدها و مطالعات تفسیرگرایانه است و دیدگاههای بینرشتهای و بینالمللی را برای غنای بیشتر حوزه مطالعات فارسی تشویق میکند.
شماره کنونی
مقالات
-
تحلیل زبانشناختی طنز در آثار عبید زاکانی و مقایسه آن با طنز مدرن در نوشتههای صادق هدایت
سیده زهرا احمدیان ; مهدی فرجی *43-59 -
نقش زبان در روایتپردازی داستانهای هزار و یک شب: تحلیل ساختار و تاثیر بر ادبیات فارسی و جهانی
لیلا نوروزی ; علیاکبر رستگار * ; فاطمه ساداتپور60-71 -
جستار در سرچشمههای تفکر شاعرانه سهروردی بر اساس متون رمزی اشراقی کهن
معصومه قاسمی ; اسماعیل بنی اردلان * ; علی صادقی شهپر , حسین اردلانی131-147