تحلیل زبانشناختی طنز در آثار عبید زاکانی و مقایسه آن با طنز مدرن در نوشتههای صادق هدایت
کلمات کلیدی:
عبید زاکانی, صادق هدایت, طنز, تحلیل زبانشناختی, نقد اجتماعی, ادبیات فارسیچکیده
طنز در ادبیات فارسی همواره بهعنوان ابزاری برای نقد اجتماعی و فرهنگی به کار رفته است. این پژوهش به تحلیل زبانشناختی طنز در آثار عبید زاکانی پرداخته و آن را با طنز مدرن در نوشتههای صادق هدایت مقایسه میکند. عبید زاکانی، با استفاده از زبانی ساده و روایتهای داستانی، طنز را به ابزاری برای نقد مفاسد اجتماعی در دوره خود تبدیل کرده است. در مقابل، صادق هدایت، با بهرهگیری از زبانی پیچیدهتر و تمثیلهای روانشناختی، طنز را برای نقد جامعه مدرن به کار گرفته است. نتایج نشان میدهد که هر دو نویسنده، با وجود تفاوتهای سبکی و زمانی، از طنز بهعنوان ابزاری برای بازنمایی واقعیتهای اجتماعی و روانی بهره بردهاند.