بررسی تطبیقی دو داستان تاجر ونیزی و شب دوازدهم شکسپیر با تکیه بر روایت شناسی گریماس
کلمات کلیدی:
داستان , تطبیق, الگوی کنشی گریماس , تاجرونیزی , شب دوازدهمچکیده
تطبیق و تحلیل ساختاری داستانها، به دلیل پی برد بر عناصر درون متنی و بررسی الگوی حاکم در آنها، نه تنها موجب شناخت شباهتها و تفاوتها میگردند، بلکه درک و دریافت شایستهتر اثر روایی را امکان پذیر و ارزش و زیبایی آن را نمایان میسازند. اساس رویکرد ساختارگرایان، بر تحلیل ساختار و شناخت واقعیتها و مناسبات اجزای درونیِ اثر روایی است و در این راستا، الگوهای متعددی ارائه نموده اند که از میان آنها، نوینترین الگویی که به تبیین ساخت و ارتباط شخصیتها پرداخته، الگوی کنشگری آلژیر داس گریماس است. بر همین اساس پژوهش حاضر، به صورت تطبیقی ـ تحلیلی، به روش کتابخانهای، به بررسی روابط و مناسبات شخصیتها با استعانت از الگوی کنشگری گریماس، در دو داستان «تاجر ونیزی» و «شب دوازدهم» از شکسپیر، پرداخته است. هدف این پژوهش تطبیق، تحلیل و اجزای ساختاری به رو ساخت و ژرف ساخت و اتصال به مرکزیت آنها، به جهت ابهام زدایی و درک بهینه هر دو داستان است. از این پژوهش بر میآید که الگوی کنشگری گریماس، در تطبیق و تحلیل داستانهای تاجر ونیزی و شب دوازدهم، کاراست. و بر اساس این الگو، خوانندگان بسهولت میتوانند شباهتها، تفاوتها و روابط و مناسبات شخصیتهای هر دو داستان را باز نمایی نمایند.